فصل دهم و یازدهم: روزه از منظر فقه و اسرار روزه
روزه شرایط، واجبات، مکروهات و سننی دارد که در کتابهای فقهی مفصلاً و در رسالههای عملیه به اندازه نیاز مکلفین آمده که هر مقلدی به رساله مرجع تقلید خود مراجعه میکند. در این کتاب نمونهای از کلیات آن آورده میشود.
1. بلوغ: این شرط وجوب است؛ یعنی مذکر و مؤنث وقتی به سن بلوغ رسیدند، روزه بر آنها واجب میشود؛ البته پیش از بلوغ نیز میتوانند روزه بگیرند چنانکه نماز هم، چنین است و برای تمرین، سفارش هم شده اما مجبور نیستند.
2. پاک کردن از حیض و نفاس، سالم بودن، مسافر نبودن.
3. پیر و فرتوت نبودن: آنگونه نباشد که طاقت روزه گرفتن نداشته باشد. در صورت وضع حمل، تشنگی مفرط و شیردهی همراه با ضرر افطار جایز و کفاره آن یک مد طعام است که در رسالهها آمده است.
4. نیت کردن: پس اگر کسی نیت نکرد، روزهاش صحیح نیست و فرق نمیکند روزه ماه رمضان باشد یا روزههای دیگر حتی مستحبی.
5. دیدن هلال ماه یا یقین داشتن به دیده شدنش یا تمام بودن سی روز ماه شعبان.
باطل کنندههای روزه زیاد است؛ مهمترین آنها بدون اختلاف عبارتند از:
1. خوردن و آشامیدن عمدی؛
2. جماع و استمناء و دروغ بستن به خدا و پیغمبر و ائمه معصومین(ع)
3. عمداً باقیماندن بر جنابت.
مکروهات روزه بسیار است (و باید به رسالهها مراجعه کرد)؛ مانند ریختن دوا در چشم و گوش و بینی، بوییدن ریحان، لباس خیس پوشیدن و... .
دعا هنگام دیدن هلال ماه، درحالیکه رو به قبله ایستاده و دستها را بالا برده، غسل در شب اول و نوزدهم و بیستویکم و بیست وسوم، افطاری دادن، نماز خواندن قبل از افطار، خواندن دعای وقت افطار، سحری خوردن و اعتکاف.
هر عبادتی یک ظاهر و یک باطن دارد. احکام واجب و مستحب، ظاهر آن را ترسیم میکنند و قرآن کریم نیز ما را، هم به ظواهر عبادات دعوت میکند و هم با اسرار آنها آشنا میفرماید؛ مثلاً برای روزه گرفتن، همانطوری که اصل روزه، ماه، ساعت شروع و پایان و خصوصیات آن را تبیین کرده، فرموده است: «اگر کسی شاهد ماه مبارک رمضان بود، باید روزه بگیرد».[1]
در جای دیگر فرمود: «تا شب روزه بگیرید»[2] و آغاز روزه را هم به این صورت بیان کرد: «بخورید و بیاشامید تا برای شما یقین شود چیرگی سپیده صبح بر سیاهی شب».[3]
سِرّ روزه گرفتن را هم گفته است: لعلکم تتقون و لعلکم تفلحون؛ روزه بگیرید برای اینکه تقوا پیدا کنید. تقوا را هم که مدار کرامت میداند. هر انسان باتقوایی، کریم است و هر که تقوای او برتر است، اکرم است؛ پس باطن روزه، انسان را کریم میکند و کرامت همانطوری که در بحثهای گذشته آورده شد، از اوصاف برجسته فرشتگان است، فرشته مکرم است. کریم غیر از کبیر و عظیم و محترم است.
در فارسی لفظی نداریم که کریم بودن و کرامت را معنا کند. کرامت بزرگی و عظمت و محترم بودن نیست، صفت ممتاز و برجستهای است که اگر بخواهیم آن را تبیین کنیم، ناچاریم از چند واژه استفاده کنیم تا بتوانیم آن را بیان کنیم.
کرامت مخصوص فرشتگان است، اما در قرآن خداوند خطاب به انسانها میفرماید: روزه بگیرید تا کریم بشوید؛ یعنی باتقوا بشوید. تقوا محور کرامت است، آنگاه انسان کریم میشود که گناه نکند. برای اینکه با کرامت او سازگار نیست، نه برای اینکه جهنم میرود و نه برای اینکه بهشت برود، بلکه چون انسان است، گناه نمیکند.
امام صادق(ع) فرمود: ما خدا را عبادت میکنیم، چون او را دوست داریم.
اباعبدالله(ع) نقل میکند که پیامبر(ص) فرمودند: بافضیلتترین مردم کسی است که به عبادت عشق بورزد، پس با آن معانقه کند و با قلبش او را دوست بدارد و با جسدش با او همراهی کند (در عمل نشان دهد) و خودش را فقط برای او قرار دهد و برایش مهم نباشد که در دنیا به سختی زندگی کند.[4]
خوشا به حال کسی که عبادت را معشوق خود بداند. با عبادت معانقه کند و او را با تمام وجود لمس کند خوشا به حال نمازگزار و روزهداری که عاشق روزه باشد. اگر انسان چنین شد، دیگر برایش مهم نیست که دنیای او به سختی بگذرد یا بهآسانی.
مهمترین و بالاترین سرّ روزه در روایت نبی اکرم(ص) نهفته است که فرمود: خداوند ـ تبارک وتعالی ـ فرموده که روزه برای من است و من خود پاداش روزهام.[5]
درباره پاداش اعمال نیک دیگر، ملائکه الهی هنگام مرگ مؤمنین به استقبال آنها میآیند و میگویند: سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین. درهای بهشت را باز میکنند و میگویند: از هر دری که خواستید، وارد شوید. اما درباره روزه فرمود: من خود به روزهدار جزا میدهم. این نه جزء احکام روزه است و نه جزء آداب آن، بلکه از اسرار عبادت است؛ به همین دلیل نه در آداب آمده و نه در احکام.
روزه برای این است که انسان به تقوا برسد. انسان باتقوا دو وجه دارد: یکی همان بهشتی که در آن نعمتهای فراوان موجود است: همانا جایگاه پرهیزکاران در باغهای بهشتی و چشمهسارهاست.[6]
این مژده مادی برای لذتهای ظاهری است؛ یکی هم مژده معنوی و عنداللهی شدن، در جایگاه صدق و نزد پادشاه قدرتمند است.[7] آنجا که دیگر سخن از سیب و گلابی نیست. سیب و گلابی و جنت و نهر برای بدن اوست، اما لقای حق برای روح اوست. این سرّ و باطن روزه است. خدای سبحان به موسی کلیم فرمود: چرا مناجات نمیکنی؟ عرض کرد: من روزهدارم و انسانی که روزه گرفته است، دهانش خوشبو نیست. فرمود: این دهن پیش فرشتگان معطر است؛ بویش پیش آنها طیب و طاهر است. مناجات کن.
پیامبر(ص) فرمود که خداوند ـ تبارک و تعالی ـ میفرماید: روزه برای من است و من جزای آن را میدهم و برای روزهدار دو خوشحالی است: یکی هنگامی که افطار میکند و به شکرانه اینکه دستورم را انجام دادم، اطاعت کردم، مریض و مسافر نشدم، شیطان بر من مسلط نشد و دیگری هنگام لقاءالله است و آنگاه فرمود: قسم به ذات کسی که جانم در دست اوست، بوی دهان روزهدار پیش خدا از مشک خوشبوتر است.[8]
1- شرایط روزه را نام ببرید.
2- مهمترین و بالاترین سرّ روزه چیست؟
[1]. «فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ ٱلشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ» (بقره، آیه 185).
[2]. «أَتِمُّواْ ٱلصِّيَامَ إِلَى ٱلَّیْلِ» (بقره، آیه 187).
[3]. «وَكُلُواْ وَٱشْرَبُواْ حَتَّی يَتَبَيَّنَ لَكُمُ ٱلْخَیْطُ ٱلْأَبْيَضُ مِنَ ٱلْخَیْطِ ٱلْأَسْوَدِ مِنَ ٱلْفَجْرِ» (بقره، آیه 187).
[4]. أَبِيعَبْدِاللهِ(ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ(ص): أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا فَهُوَ لَا يُبَالِي عَلَى مَا أَصْبَحَ مِنَ الدُّنْيَا عَلَى عُسْرٍ؛ الکافی، ج2، ص83، ح 3.
[5]. قَالَ النَّبِيُّ(ص): قَالَ اللهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: الصَّوْمُ لِي وَ أَنَا أَجْزِي بِهِ؛ بحارالانوار، ج96، ص255، ح 31.
[6]. «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ» (قمر، آیه 54).
[7]. «فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِر» (قمر، آیه 55).
[8]. قال(ص): قال الله تبارك و تعالى: الصوم لي و أنا أجزي به و للصائم فرحتان؛ حين يفطر و حين يلقى ربه عز و جل و الذي نفس محمد بيده لخلوف فم الصائم عند الله أطيب من ريح المسك؛ من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 75، ح 1773.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی